زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در کوفه
شاعر : محسن راحت حق
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل
واردِ کـوفـه شـدم با هـیـبـتی که داشـتم یـادم آمـد از پـدر بـا عـزّتی که داشـتـم
روزگاری جایگاهی داشتم در بینِ شهر واردِ کـوفـه شـدم با غـربـتی که داشـتم
دورِ من بودند عباس و حسین و مجتبی حال وارد میشوم با صولتی که داشتم
قامـتم را هیچکـس تا قبلِ عـاشورا ندید من اسـیـرِ دشـمنـم با عـفـتّـی که داشـتم
رقصِ نیزه میکند خولی به پیشِ چشمِ من سوخـتم بدجـور با این حالـتی که داشتم
خطبهای باید بخـوانم تا همه نادم شوند خـطبه خواندم با تمامِ قـدرتی که داشتم
لحنِ من لحنِ علی شد صحبتم مثلِ علی میروم از شهر با این رحمتی که داشتم
|